اول بگم که ترجمه ی خودمه.
چون خیلی گشتم تو نت و یه ترجمه ی دقیق و درست ازش پیدا نکردم.
مجبور شدم خودم یه بار دیگه ترجمش کنم.
خیلی میدوستم این آهنگو.
When marimba rhythms start to play
زمانی که ضرب آهنگ سنتورهای افریقایی شروع به نواختن میکند
Dance with me, make me sway
با من برقص، مرا به نوسان آور
Like a lazy ocean hugs the shore
مانند اقیانوس تنبلی که ساحل را در آغوش میگیرد
Hold me close, sway me more
مرا نزدیک (خودت) نگه دار، مرا بیشتر به نوسان آور
Like a flower bending in the breeze
مانند گلی که در نسیم خم میشود
Bend with me, sway with ease
با من خم شو، به آسانی پیچ و تاب بخور
When we dance you have a way with me
وقتی که ما میرقصیم تو در همراهیم یک راه داری
Stay with me, sway with me
با من بمان، مرا به نوسان آور
Other dancers may be on the floor
شاید رقصندگان دیگری روی سن باشند
Dear, but my eyes will see only you
عزیز، اما چشمان من تنها تو را خواهد دید
Only you have that magic technique
تنها تو آن شیوه ی افسونگر را داری
When we sway I go weak
زمانی که پیچ و تاب میخوریم من سست میشوم
I can hear the sounds of violins
میتوانم صدای ویالونها را بشنوم
Long before it begins
مدتها پیش از آن که آغاز شود
Make me thrill as only you know how
مرا به هیجان آور، همانگونه که فقط خودت روشش را میدانی
Sway me smooth, sway me now
مرا به نرمی به نوسان آور، همین الان مرا به نوسان آور
Other dancers may be on the floor
Dear, but my eyes will see only you
Only you have that magic technique
When we sway I go weak
I can hear the sounds of violins
Long before it begins
Make me thrill as only you know how
Sway me smooth, sway me now
When marimba rhythms start to play
Dance with me, make me sway
Like a lazy ocean hugs the shore
Hold me close, sway me more
Like a flower bending in the breeze
Bend with me, sway with ease
When we dance you have a way with me
Stay with me, sway with me
When marimba rhythms start to play
Dance with me, make me sway
Like a lazy ocean hugs the shore
Hold me close, sway me more
Like a flower bending in the breeze
Bend with me, sway with ease
When we dance you have a way with me
Stay with me, sway with me
خوب خیلی وقت بود حالم از نوشتن به این شکل هم به هم میخورد...
ولی انگار نمیشه کاریش کرد.
مثل اعتیاد ول نمیکنه آدمو.
حد اقلش اینه که واسه پیدا کردن موقعیتهای پستاژیک *به قول ما* آدم دقتش رو حوادث معمولی بالا میره.
و واسه تخلیه ی درونی، و آرامش، و پیشرفت در نگارش هم که خوبه...
خوبه فایدش از چای کامبوچا بیشتره انگار!
مطالب قبلی آرشیوه دست خودم هست بسه نمیخواد بدم کس دیگه بخونه.
اینا هم در ادامش آرشیو میشن.
با حذف بلاگم از سامنبلاگ انگار یه چیز دوست داشتنیو گم کردم...
باز دیروز گفتم بهبهم یکی ساخت چون خودم با کد امنیتیش مشکل داشتم *نمیدونم کدش احتمالا بد جایی نشون داده میشه چون تنها سایتیه که سرویس وب ویسام رو کداش جواب نمیده میگه کپچه کدی تو صفحه وجود نداره*
ولی خوب بازم فرقی نکرد آخه فهمیدم واسه ورود به پنلش هم همین مشکل هست.
آخه نمیفهمم چه کاریه که واسه ورود هم کد امنیتی بذارن!
خیلی خوب بود سامن تنها سرویسی بود که میشد با ایمیل پست فرستاد و من از گوشی پستامو ایمیل میکردن از طریق میلباکس گوشیم و به راحتی ارسال یه اس ام اس.
حالا فعلا اینجا بهتر از بقیس ادیتورو رو ساده گذاشتم نمیدونم رو گوشیم جواب بده یا نه چون گوشیم با ادیتورهایی که به شکل یه فریمن مشکل داره...
خوب خوبیش اینه که یه هفته ای میشه که ای دی اس الم دوباره راه افتاده و میشه وقتی خونه هستم پستا رو مستقیم از رو کامیم بذارم.
حرف زیاده ولی فعلا نمیشه وراجی کرد.
درباره ما
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت